تئوریهای دقیقی در مورد پخش شایعات، ارتباط بین افراد و فعالیت شبکههای اجتماعی ارائه شده؛ اما کمتر کسی میداند چه اطلاعاتی و با چه سرعتی در اینترنت منتشر میشود و چرا این اتفاق روی میدهد.
آیا مردم ترجیح میدهند اخبار خوب را منتشر کنند یا خبرهای بد را؟ آیا ما ترجیح میدهیم از اخبار فاجعهسازی کنیم یا روشنگری؟ مخلوقات اجتماعی تمایل دارند چه اخباری را به اشتراک بگذارند و چرا؟
اکنون پاسخهایی برای این پرسشها پیدا شده است، آنهم با استفاده از منبع عظیمی از اطلاعات که باورتان بشود یا خیر، چیزی نیستد جز شما، خواننده عزیز.
به گزارش نیویورک تایمز، محققان دانشگاه پنسیلوانیا با بررسی پایگاه اینترنتی این روزنامه، خبرهایی را خوانندگان بیش از همه برای دیگران فرستاده یا ایمیل میکنند، با دقت بررسی کردهاند. این بررسی، هر 15 دقیقه یک بار در بازهای 6 ماهه انجام شد و با تحلیل محتوای هزاران مطلب ارسالی، عواملی مانند محل قرارگیری مطالب در روزنامه یا وبسایت نیز مد نظر قرار گرفت.
نتایج این تحقیق بسیار شگفتانگیز بود. مشخص شد 2 راه اصلی برای پرمخاطب کردن خبرها وجود دارد؛ نخست نوشتن هرچیزی در مورد روابط جنسی است و دیگری، نوشتن مطالبی است با تیترهایی مانند «چگونه رژیم غذایی حیوان خانگی شما ازدواجتان را تهدید میکند و چرا این اشتباه بوش است؟»
اما بررسیهای بیشتر، مشخص کرد که خوانندگان دید دقیقتری در مورد خبرها دارند. به گفته جونا برگر و کاترین میکمن، پژوهشگران دانشگاه پنسیلوانیا، در انتخاب مطالب ایمیل شده، مردم موضوعهای مثبت را بیشتر از مطالب منفی ترجیح میدهند؛ ضمن آنکه اغلب مردم ترجیح میدهند مطالب بلند، بحثبرانگیز و تفکربرانگیز را بفرستند.
شکوه و هیبت، ملاک خبرهای علمی
شاید خوانندگان دوست دارند مطالبی را با دیگران به اشتراک بگذارند که الهامبخش شکوه و هیبت باشد، حسی که محققان بعد از بررسی تعداد مقالات علمی موجود در فهرست خبرهای پر بیننده به آن پی بردند.
نتایج این تحقیق نشان داد نزدیک به 20 درصد خبرهایی که در فهرست پربینندهها قرار میگیرند، همان خبرهایی هستند که در صفحه اصلی سایت ظاهر میشوند، اما در عوض 30 درصد از کل خبرهای پربیننده را خبرهای علمی جنجالبرانگیز تشکیل میدهند.
دکتر برگر، روانشناس اجتماعی و استاد بازاریابی در موسسه آموزشی وارتون در پنسیلوانیا در این باره گفت: «دانش بهتر از آنچیزی که ما انتظار داشتیم، عمل میکند.ما پیشبینی میکردیم مردم مطالبی را که دارای اطلاعات کاربردی در مورد سلامت و وسایل کاربردی هستند، به اشتراک میگذارند؛ اما آنها همچنین مطالبی را در مورد باستانشناسی و کیهانشناسی فرستادند. شما مطالبی را در این فهرست میبینید که در مورد بینایی آهو است».
جزئیات پروژه شش ماهه
برای آشکار کردن این تمایلات، محققان بیش از 7هزار و 500 خبر را که از آگوست 2008 / مرداد 1387 تا فوریه 2009 / بهمن 1387 منتشر شده بود، پیگیری کردند. آنها میزان محبوبیت هر خبر را با در نظر گرفتن فاکتورهای متعددی بررسی کردند، مثلا زمانی که این خبر به صورت آنلاین منتشر میشد، محلی که این خبر به صورت آنلاین ظاهر میشد و این که تا چه میزان این خبر در صفحه اصلی در ردههای بالاتری قرار میگرفت.
یک نمونه تصادفی 3هزارتایی از این خبرها توسط خوانندگان مستقلی بر اساس معیارهایی مانند ارزش کاربردی یا عجیب و سرگرمکننده بودن درجهبندی شد. محققان همچنین از الگوریتمهای کامپیوتری استفاده کردند تا درصد احساسی لغاتی را که در متن استفاده شده و میزان منفی یا مثبت بودن نسبی آنها را تخمین بزنند.
تحلیل متنی کامپیوتری میتوانست مطالب تاثیرگذار مانند «تعریف دوباره افسردگی به عنوان ناراحتی محض» یا «زمانی که همه درمانها شکست میخورند، آنگاه سرزنش کردن بیمار آغاز میشود» را معین کند.
این تحلیلها همچنین میتوانست بین مطالب مثبتی مانند «تازهواردهای متعجب، عاشق شهر میشوند» را از مطالب منفی مانند «آلمان: تغذیهکننده بچه خرس قطبی میمیرد» تشخیص دهند.
محققان متوجه شدند خبرهای احساسی با احتمال بیشتری ایمیل میشوند و همچنین، خبرهای مثبت بیشتر از خبرهای منفی به اشتراک گذاشته میشوند. خبرهای طولانیتر نیز معمولا بهتر از خبرهای کوتاهتر هستند، اگرچه دکتر برگر گفت این موضوع شاید به این دلیل است که خبرهای بلند، بیشتر در مورد موضوع توضیح میدهند. این درحالی است که بهترین روش برای تایمز، این است که نسخههای طولانیتر و کوتاهتری را از یک خبر منتشر کند تا توسط خوانندههای مختلف دیده شود.
خبرهای جالب و عجیب مانند جوجهها در خیابانهای نیویورک نیز با درصد بیشتری فرستاده میشوند که البته یک کشف جدید نبود!
معیارهای دوگانه
دکتر برگر گفت: «اگر من با پوششی شبیه به دزد دریایی سر کلاس بروم، عجیب خواهد بود؛ اما این موضوع باعث برانگیختن حس شکوه و هیبت نمیشود. یک موضوع در مورد هندوانههای مربعی عجیب است، اما آنها احساسی را که جهان جای بسیار بزرگی است و من بسیار کوچک هستم، به وجود نمیآورد».
با در نظر گرفتن تحقیق قبلی، محققان پنسیلوانیایی این کیفیت را به عنوان «احساس خودبرتری که حس تحسین و بالاتر بودن در برابر چیزی که بزرگتر از خودش است» معین کردند. آنها دو معیار را برای یک داستان با هیبت و شکوه معین کردند: اول اینکه ابعاد بزرگی دارد و دوم، نیاز به فهم ذهنی دارد که خواننده را مجبور میکند به دنیا به شکل دیگری بنگرد.
دکتر برگر و دکتر میلکمن، اقتصاددان رفتاری در وارتون، در این باره نوشتهاند: «این مطالب باعث باز شدن و گستردهتر شدن ذهن میشوند. تماشای Grand Cayon، ایستادن در برابر یک اثر هنری زیبا ، شنیدن یک تئوری بزرگ یا گوش دادن به یک سمفونی زیبا همگی احساس شکوه و هیبت به انسان میدهند. همچنین فهمیدن چیز ژرف و همه در چیزی که شما همیشه به عنوان یک چیز معمولی و رایج میدیدید، یا دیدن ارتباط معمولی بین چیزهای مهم و اثرات گسترده آنها هم میتوانند همین احساس را در انسان به وجود آورند».
دکتر برگر گفت: «انگیزه برای میل کردن این مقالات با شکوه در نگاه اول مانند دیگر مقالات واضح و مشخص نیست. به اشتراک گذاشتن دستورالعمل یا نکات اقتصادی یا توصیههای پزشکی بر اساس تئوری کاربردی اقتصادی کلاسیک قابل توجیح است. من به شما چیزی میدهم که ارزش کاربردی دارد، با این امید که شما هم روزی همین لطف را در مورد من انجام دهید.گاهی اوقات هم دلایل شخصی برای به اشتراک گذاشتن مطالب جالب وجود دارد. برای مثال من میخواهم با فرستادن مطالبی که شما را شگفتزده میکند، نشان دهم که تا چه میزان زیادی مطلع هستم».
اما چرا به کسی مطلبی در مورد نمایشگاه مکانیک کوانتوم بفرستیم؟ شاید این یک روش برای خودنمایی کردن باشد، به خصوص اگر شما همراه با مطلب یادداشتی نیز بفرستید، مثلا «شاید این موضوع جالب باشد، اگرچه دارای ظاهری سطحی است. چرا آنها نمیتوانند از معادله کامل شرودینگر استفاده کنند؟»
در جستجوی ارتباط عاطفی
اما به طور کلی ، افرادی که این نوع از نوشتههارا به اشتراک میگذارند، هدفی بالاتر از تحت تاثیر قرار دادن دوستانشان دارند. آنها به دنبال ارتباط عاطفی هستند.
دکتر برگر در این باره گفت: «احساس به طور کلی منتقل میشود و شکوه و هیبت یک احساس بسیار قوی است. من همین الان داستانی را خواندم که فهم من را از زندگی و خودم تغییر داد و میخواهم در مورد معنای آن با شخص دیگری صحبت کنم. من میخواهم احساس شکوه و هیبت را با اشخاص دیگری تقسیم کنیم .اگر شما هم همین مطلب را بخوانید و همین احساس را پیدا کنید ، ما به یکدیگر نزدیکتر خواهیم شد».
محققان پنسیلوانیایی شواهدی از به اشتراک گذاشتن حسهای دیگر نیز توسط خوانندگان پیدا کردهاند؛ مانند ناامیدی یا ترس که ممکن است اثرگذارترین حس روی خوانندگان باشد. اما در بین کل متغیرهایی که مطالعه شدهاند، احساس شکوه و هیبت بیشترین رابطه را بین یک مطلب و تعداد ایمیلهایی که از آن میشود، دارد.